حکم آزاد حقوق و دادگستری و عدالت آخرین مطالب
نويسندگان سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:خدا, :: 8:30 :: نويسنده : مهران پورباقر مهنه
دلبر کمند خویش فکند و مرا گرفتزلفی رسید و مرا دست و پا گرفتبر زلف او نوشته که یاایهاالعزیزیعنی مرا برای رضای خداگرفتهرتار زلف دوست به یک جاست متصلقلبم جدا گرفت و زبانم جدا گرفتپرسیده ام ز مادرم او هم خبر نداشتاصلا رفاقت من و تو از کجا گرفتمن بعد از این به درد خودم گریه میکنمآقا به خرج خویش برایم دوا گرفتمن غرق گشته ام به دریای معصیتآقا به خاطر دل زهرا مرا گرفتدر حیرتم چگونه خجالت نمیکشدهر کس برای خود کفن از کربلا گرفت
پنج شنبه 11 اسفند 1390برچسب:خدا, :: 8:58 :: نويسنده : مهران پورباقر مهنه
يورونيوز خبر داد که ارتش آزاد سوريه اعلام کرده با دريافت تسليحات نظامي از آمريکا و فرانسه، توان بيشتري براي مقابله با دولت سوريه به دست آورده است. به گزارش يورونيوز، يکي از فرماندهان ارتش آزادي بخش سوريه گفت: «کمک هايي از فرانسه و آمريکا رسيده است و به اميد خدا ما قادر خواهيم بود حملات نيروهاي دولتي را سرکوب کنيم.» او در برابر سوال خبرنگاران تاييد کرد که اين کمک ها نظامي ،شامل اسلحه و ضدهوايي است.
اگر...
اگردروغ رنگ داشت هر روزشاید ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست و بیرنگی کمیاب ترین چیزها بود اگر عشق ارتفاع داشت من زمین را زیر پای خودداشتم و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها بهتمسخر می گرفتی اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامیبردارد اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد وتمام محتوای سفره سهم همه بود و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمیشد اگر خواب حقیقت داشت، همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوریبودم اگر همه سکه داشتند, دلها سکه را بیش از خدا نمی پرستیدند و یکنفرکنار خیابان خواب گندم نمی دید تا دیگری از سر جوانمردی بی ارزشترین سکه اش رانثار او کند اگر مرگ نبود زندگی بی ارزشترین کالا بود, زیبایی نبود, خوبی همشاید اگر عشق نبود به کدامین بهانه می خندیدیم و می گریستیم؟ کدام لحظهناب را اندیشه می کردیم؟ چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟ آری بیگمانپیش تر از اینها مرده بودیم, اگر عشق نبود اگر کینه نبود قلبها تمام حجم خودرا در اختیار عشق می گذاشتند و من با دستانی که زخم خورده توست گیسوان بلندتو را نوازش می کردم و تو سنگی را که من به شیشه ات زده بودم به یادگار نگه میداشتی و ما پیمانه هایمان را شبهای مهتابی به سلامتی دشمنانمان پر می کردیم. مرگهراسناک نیست. پیوندهای روزانه پيوندها
![]() |