«سين جيم»دانشجويان درباره دلايل رويگرداني ازکتاب خواني
حکم آزاد
حقوق و دادگستری و عدالت

 

اتاقک تايپ و تکثير دانشگاه مثل هميشه مملو از جمعيت است. دانشجويان يا جزوه به دست آمده اند براي تکثير و يا خريدن جزوه هاي آماده! درست روبروي اتاقک تايپ و تکثير، کتابخانه و در کنار آن کتاب فروشي دانشگاه قرار دارد و غير از 2 يا 3 نفر کسي آن طرف ها نمي رود. از بيگانگي ايرانيان با کتاب و مطالعه همان قدر شنيده ام که شما. ولي دوست دارم بدانم آيا مي توان دانشجويان را از اين قاعده تلخ مستثنا کرد؟ شايد اين مکان بهترين جا براي پرسيدن اين سئوال ساده باشد که:" روزانه چه مدت کتاب درسي و غير درسي مي خواني؟"
هرچند مي دانم که اين روش نمونه گيري علمي نيست و نمي توان آن را تعميم داد ولي به هر حال مي توان گفت که "مشت نمونه خروار است".
روزي چند ساعت؟
"حميد – ا" دانشجوي کارشناسي ارشد علوم ارتباطات در پاسخ به اولين سئوالم مي گويد: خب! چون من در کنار تحصيل کار هم مي کنم و کارم هم به نوعي پژوهشي است روزانه حدود 5 تا 6 ساعت مطالعه دارم.
وي البته متذکر مي شود: هر چند مطالعه زيادي دارم ولي فرصتي براي مطالعه کتاب هاي متفرقه غير درسي و غير پژوهشي ندارم.
"ستاره- ب" دانشجوي علوم تربيتي که براي رفتن به کلاس عجله دارد مي گويد: قبل از قبولي در دانشگاه بيشتر کتاب مي خواندم. اما الان بيشتر در حال مطالعه جزوه هاي استادان و در صورت اجبار کتاب هاي مرتبط هستم که کل اين مدت مطالعه فکر مي کنم روزانه حداکثر يک ساعت باشد.
"شبنم – م" همکلاسي وي نيز همين را مي گويد ولي معتقد است روزانه يک ساعت و نيم مطالعه دارد که تقريبا محدود شده است به مطالعه درسي.
"مسعود – ا" دانشجوي کارشناسي ارشد روان شناسي باليني مي خندد و مي گويد: اگر راست اش را بخواهيد خيلي کم! فقط شب هاي امتحان نگاهي به جزوه ها مي اندازم. بقيه روزها وقتي براي مطالعه ندارم.
"آيدا – ب" دانشجوي کارشناسي ارشد زبان علاوه بر جزوه ها و کتاب هاي درسي، هر زمان که فرصتي به دست مي آورد کتاب هاي شعر را مي خواند. به طور ميانگين روزانه يک ساعت.
"زهرا – ب" دانشجوي کارشناسي ارشد علوم ارتباطات نيز بيشتر زمان مطالعه اش در شب هاي امتحان است که به قول خودش "بکوب" مي خواند ولي اگر بخواهد از آن ميانگين بگيرد روزانه 15 دقيقه بيشتر نمي شود.
با چندين نفر ديگر نيز صحبت مي کنم. ميانگين زمان مطالعه بيشتر آن ها حدود يک ساعت در روز است. اين در حالي است که به گزارش نشريه Science در سال 2010 ميلادي سرانه مطالعه درسي هر دانشجوي آمريکايي 2 ساعت و سرانه مطالعه غير درسي اين قشر نيز 2 ساعت است. طبق همين آمار سرانه مطالعه درسي و غير درسي دانشجويان ژاپني هرکدام 3 ساعت است.
چرا اين قدر کم؟
ولي سئوال بعدي که بلافاصله در ذهن نقش مي بندد اين است که "چرا اين قدر کم مطالعه مي کنيد؟" اين سئوال را نيز از همه مصاحبه شوندگان مي پرسم و چون باز بيشتر پاسخ ها تقريبا شبيه هم است به آوردن مهم ترين دلايل اکتفا مي کنم.
"ستاره – ب" مشکل دانشجويان را نا آشنايي با کتاب هاي خوب مي داند و معتقد است که دانشجويان ما نمي دانند چه کتاب هايي را بايد بخوانند و سير مطالعاتي مشخصي ندارند و هر کتابي را به آنها معرفي کني، قبول مي کنند و ديگر علت آن را جويا نمي شوند.
"شبنم – م" اين مشکل را يک مشکل دروني مي داند، مي گويد: مشکل، نبودن دغدغه ذهني و علاقه قلبي است. يک فرد تا دغدغه اي در ذهنش نداشته باشد، به سراغ کتاب نمي رود. دغدغه، يعني احساس نياز به دانستن يک مطلب يا يک مسئله؛ يعني اگر ما همين طوري يک کتاب را به يک دانشجو بدهيم، مي گويد من براي چه بايد اين کتاب را بخوانم؛ اما وقتي به دنبال دانستن يک مسئله بود، سراسر ايران را مي گردد تا کتاب مربوط به آن را پيدا کند و بخواند.
"مسعود – ا" هم خانواده و جامعه را در اين زمينه مقصر مي داند و مي گويد: به نظر من، علت اصلي اين مشکل آن است که ما اين گونه بار آمده ايم؛ يعني نه در خانواده فضاي کتاب خواني وجود داشته، نه در جامعه و نه در رسانه ها مانند صدا و سيما و به همين دليل، ما عادت به کتاب خواني نکرده ايم؛ يعني اگر کسي در يک خانواده کتاب خوان پرورش يافته باشد، از همان کودکي، کتاب خوان بار مي آيد؛ اما کودکي که در چنين فضايي رشد نکرده، سخت تر به مطالعه علاقه مند مي شود. به نظر من، چون دانشجويان ما طعم و لذت مطالعه را نچشيده اند، به سمت آن نمي آيند و بايد اين طعم شيرين و جذاب را به نحوي به دانشجويان چشاند.
"آيدا – ب" گراني قيمت کتاب را عامل ديگر مي داند و مي گويد: بسياري از کتاب هاي مناسب سن و سطح معلومات من گران است و فقط مي توان آن ها را در کتاب فروشي ورق زد.
"زهرا – ب" ضمن اين که گراني قيمت کتاب را تا حدي قبول دارد، اما آن را بيشتر در حد يک بهانه مي داند و مي گويد: براي قشر دانشجو، خريد هر کتابي ممکن نيست؛ اما به نظر من ، اين بيشتر يک بهانه است؛ چون قرار نيست هر کتابي را انسان بخرد. من خودم کتاب هاي زيادي را خوانده ام؛ اما کمتر کتابي را تا به حال خريده ام؛ غير از کتاب هاي تاريخي اما ديگر کتاب ها را مطالعه و فيش برداري مي کنم. يکي از مشکلاتي که دانشجويان با آن دست به گريبان هستند، ناتواني در فيش برداري است.
برخي کارشناسان جامعه شناسي معتقدند که رسانه هاي مختلف صوتي و تصويري، به دليل جذابيت هاي ديداري و شنيداري زيادي که دارند، از عوامل کاهش گرايش به کتاب و کاهش ميزان مطالعه در جامعه ما هستند. نمي دانم شما تا چه حد اين نظر را قبول داريد؛ اما "حميد – ا" کاملا موافق آن است و در تأييد آن مي گويد: بله، رسانه ها در اين مشکل نقش دارند؛ به ويژه رسانه هاي تصويري؛ اما باز هم مشکل از خود افراد است؛ يعني حتي اگر مثلا تلويزيون هم نباشد، افراد به نحو ديگري وقت خود را سپري مي کنند و سراغ کتاب نمي روند؛ يعني من نمي خواهم همه تقصيرها را به گردن تلويزيون بيندازم و معتقدم تلويزيون در راستاي ترويج فرهنگ کتاب خواني نمي تواند کار مهمي انجام دهد و به نظر من، خانواده و مدرسه، نقش بسيار مهم تري دارند.
"زهرا – ک" دانشجوي هنر نيز با تأييد اين مطلب مي گويد: چيزي که من مي بينم، اين است که مطالعه در بين دانشجويان، خيلي خيلي ضعيف است و يکي از عواملي که امروزه در اين امر مؤثر است، وارد شدن برخي رسانه هاي جديد به ويژه اينترنت و تلفن همراه به زندگي دانشجويان است. اين رسانه ها به علت جذابيت هاي تصويري که دارند، بيشتر وقت و ذهن دانشجويان را به خود اختصاص مي دهند و ديگر انگيزه و وقتي براي مطالعه باقي نمي ماند.
"ميثم – ع" دانشجوي حقوق، رسانه ها را هم تهديد مي داند و هم فرصت. او مي گويد: به نظر من اين رسانه ها هم فرصت اند و هم تهديد؛ يعني از يک طرف مي توانند به عنوان يک ابزار قوي تبليغي براي مطالعه عمل کنند که اين از دو راه ممکن است؛ يکي اين که رسانه، مردم را به کتاب خواني تشويق و ترغيب کند و ديگر اين که برنامه هايي را به معرفي و حتي بيان قسمت هايي از يک کتاب اختصاص دهد. در رسانه اي مانند تلويزيون، چون دو حس انسان درگيرند، جذابيت بيشتري وجود دارد و مي توان از اين جذابيت، براي تبليغ مطالعه استفاده کرد؛ اما متأسفانه رسانه هاي ما اين کارها را انجام نمي دهند و چنين برنامه هايي وجود ندارد و حتي در شبکه آموزش هم جاي چنين برنامه هايي خالي است.
"داريوش – ا" هم کلاسي او عامل ديگري را نيز مطرح مي کند. وي از عناوين مبتذل و سطحي و کتاب هاي تکراري مي گويد: اين روزها براي يافتن يک کتاب خوب بايد تمام يک کتاب فروشي را زير و رو کني يا آن که براي يافتن يک کتاب الکترونيکي با ارزش، ساعت ها در اينترنت بچرخي. بازار کتاب اين روزها در تسخير کتاب هاي سطحي، عامه پسند، تکراري و گران است.
"ندا – ش" دانشجوي کارشناسي ارشد معماري هم به مشکلات فراوان ناشران و نويسندگان براي گرفتن مجوز انتشار يک کتاب ارزشمند، پر مغز و خوب اشاره مي کند و مي گويد: اين عامل سبب افزايش کتاب هاي سطحي و روي گرداني دانشجويان از کتاب و کتاب خواني شده است.
واقعيت اين است
پي بردن به پايين بودن ميزان مطالعه در کشور ما به ويژه در ميان دانشجويان کار چندان مشکلي نيست. با يک نگاه نصفه و نيمه به کتابخانه هاي دانشگاهي، ممکن و ميسر است. چندي پيش، در يکي از برنامه هاي سيما، گزارشي از وضعيت نا به سامان ساختماني يکي از دانشگاه هاي تازه تأسيس پخش مي شد که در آن، به بررسي مشکلات و نواقص آن دانشگاه پرداخته شده بود. در يکي از صحنه ها، اتاق کوچک و کثيفي نشان داده شد که ادعا مي شد قرار است در آينده، کتابخانه دانشگاه باشد. وقتي از رئيس دانشگاه درباره وضعيت اين دانشگاه بزرگ و مجهز! سؤال شد، آقاي دکتر با خونسردي تمام پاسخ داد: شما کتاب خوانش را پيدا کنيد، کتابخانه اش با من!
شايد اين حرف آقاي رئيس براي فرار از پاسخ گويي نسبت به مشکلات دانشگاه تحت رياست اش بود؛ اما واقعيت دردناکي را هم در خود پنهان داشت و آن، اين که در دانشگاه هاي ما، با تمام کمبود امکانات کتابخانه اي، کمبود کتاب خوان، بيشتر از کمبود کتابخانه است و همين کتابخانه هاي کوچک و غيرمجهز دانشگاه ها و دانشکده ها هم جز در روزهاي امتحانات، جمعيت زيادي را در خود نمي بيند و شايد هرگز پر نشود. البته از خوابگاه ها صحبتي نکرديم؛ چون در طراحي بيشتر خوابگاه ها چيزي به نام کتابخانه پيش بيني نشده است.
يک کشور و اين همه آمار!
اعداد و ارقامي ‌که هر سال مسئولان از ميزان مطالعه ما ارائه مي‌دهند، زمين تا آسمان با هم متفاوت است. بالاخره معلوم نيست ما ايراني‌ها کتاب مي‌خوانيم يا نمي‌خوانيم؟ اصلا تو چقدر کتاب مي‌خواني؟ روزي يک ساعت؟ 2 ساعت؟ 5 دقيقه؟ ... من که فکر مي کنم اين که من چقدر کتاب مي‌خوانم يا تو چقدر، خيلي مهم نيست اما اين که ما ايراني‌ها روي هم چقدر کتاب مي‌خوانيم، مسئله اي است که ذهن خيلي‌ها را به خودش مشغول کرده است.
همه کشورهاي دنيا، هر سال سرانه مطالعه‌شان را حساب مي‌کنند و از روي اين عدد مي‌فهمند که وضعيت کتاب و کتاب خواني در کشورشان چگونه بوده است. اما ماجراي اين عدد در کشور ما کمي‌ پيچيده شده و هر مسئولي عدد متفاوتي را اعلام مي‌کند. هر چند که همه مي‌دانند سرانه مطالعه در ايران پايين است اما هر سال، تعداد زيادي آمار غير رسمي ‌و عجيب منتشر مي‌شود که از سال ها پيش تا کنون همه را متحير کرده است. مثلا چند سال پيش "علي اکبر اشعري" رئيس کتابخانه سازمان اسناد ملي ايران که مشاور فرهنگي رئيس جمهور هم بود، اعلام ‌کرد که سرانه مطالعه هر ايراني در شبانه روز فقط 2 دقيقه است. البته در اين محاسبه کتاب‌هاي درسي در نظر گرفته نشده‌ بود. "اشعري" گفته بود اگر زمان درس خواندن را هم به اين رقم اضافه کنيم، سرانه مطالعه هر ايراني 6 دقيقه مي شود! پايين بودن اين رقم، وقتي بهتر مشخص مي‌شود که بدانيم سرانه مطالعه آمريکايي‌ها 20 دقيقه، انگليسي‌ها 55 دقيقه و ژاپني‌ها 90 دقيقه است.
اما درست همان موقع که "اشعري" و تيمش مشغول مطالعه درباره دلايل اين فاجعه بودند "منصور واعظي" دبير کل وقت نهاد کتابخانه‌هاي عمومي ‌کشور اعلام کرد سرانه مطالعه در کشور اصلا کم نيست و خيلي هم خوب است. "واعظي" آمارش را در مراسم شروع اولين دوره آموزشي کتابداران در سراسر کشور بيان کرد و گفت: سرانه مطالعه در کشور ما در هر روز 18 دقيقه است تازه اين عدد، فقط براي مطالعه کتاب‌هاي غير درسي و غير کاري است. علاوه بر اين کتاب‌ها، در محاسبه "واعظي" مطالعه قرآن و کتاب‌هاي مذهبي و خواندن مطلب در اينترنت هم منظور نشده است (که البته هيچ کجاي دنيا هم اين آمار به سرانه مطالعه اضافه نمي‌شود).
اين وسط به آمارهاي متفاوت ديگري هم برخورديم؛ مثلا "محمد سالاري" مدير کل وقت دفتر برنامه‌ريزي و مطالعات فرهنگي و کتاب خواني گفته بود: "آمار قديمي ‌2 دقيقه در روز که همه جا گفته مي‌شود و همه به آن استناد مي‌کنند، سياه نمايي است و ما خيلي هم کتاب خوانيم. آمار واقعي کتاب خواندن در ايران، روزي 2 ساعت، يعني 120 دقيقه است نه 2 دقيقه."
اين يعني 30 دقيقه بالاتر از رکوردآمار کتاب خواني در جهان يعني همان رکورد 90 دقيقه در روز در ژاپن! سال 81 بود که مرکز پژوهش‌هاي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ‌28 استان را بررسي کرد و اعلام کرد سرانه مطالعه ايراني‌ها 7 دقيقه در روز است.
بعد از اعلام آمارهاي ضد و نقيض بود که ديگر صداي "صفار هرندي" وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامي درآمد. او در مصاحبه اي که با روزنامه اطلاعات کرد گفت که در مورد سرانه مطالعات حال حاضر کشور، هيچ آماري ندارد و نمي‌داند آن هايي که در مورد سرانه مطالعه آمار مي‌دهند آن را از کجا آورده اند!
به هر حال طبق آخرين آمار ارائه شده سرانه کتاب خواني در کشور براي هر نفر تنها 12دقيقه در شبانه روز است و اين سرانه با افزودن کتب درسي براي برخي از افراد به 22 دقيقه مي رسد، واقعا جاي تاسف دارد و تاسف بارتر اين که اين سرانه براي کشوري است که 75 ميليون جمعيت دارد و 85 درصد آن باسوادند که اين ميزان در مقايسه با کشورهاي توسعه يافته همانند ژاپن يا انگليس که سرانه مطالعه در حدود 90 دقيقه در روز است يا در مقايسه با کشورهاي در حال توسعه اي همانند ترکيه يا مالزي که اين عدد نزديک به 55 دقيقه در روز است، سرانه مطالعه در ايران چيزي در حد فاجعه است. بررسي ها نشان داده است که در بسياري از خانواده هاي ايراني، هنوز فرهنگ مطالعه و کتاب خواني به عنوان يک سنت و يک اصل فرهنگي پذيرفته نشده است.
افراد در استفاده از کتاب براي حل مشکلات خود احساس بي نيازي مي کنند، کتاب خواندن در کشور پديده اي است که خاص گروهي ويژه و براي قشر خاصي تلقي مي شود. تصور عامه از کتاب، يک حجم انبوهي از کاغذ است که بايد در فضايي ساکت و به دور از دغدغه آن را خواند.
افق 1404
با توجه به واقعيت هاي دردناک موجود چندي پيش سندي با عنوان "چشم انداز کتاب و کتاب خواني" درافق 1404 مصوب شد که هدف گذاري اصلي آن، اين است که ايران از نظر تعداد کتابخانه ها، فضاي کتابخانه اي، تعداد اعضا و منابع کتابخانه اي در سال 1404 در منطقه جايگاه نخست و در دنيا جزو 15 کشور برتر باشد که همه اين ها البته درنهايت وابسته به سرانه مطالعه است. بنابراين انتظار مي رود درسال 1404 بالاترين سرانه مطالعه در منطقه را داشته باشيم.
براي دست يابي به اين هدف سند "نهضت مطالعه مفيد" به تصويب رسيد که ا لبته عنوان ابتدايي آن "انقلاب کتاب خواني" بود. اين سند در واقع به دنبال اين هدف مهم است که چگونه دستگاه هاي مختلف که در حوزه کتاب و کتاب خواني کارمي کنند، مي توانند با هدف گذاري مشترک با هم همکاري و تعامل داشته باشند؟ خوشبختانه پس از تصويب در هيئت امناي نهاد کتابخانه هاي عمومي به شوراي فرهنگ عمومي کشوررفت و درآن جا هم با اصلاحاتي تصويب شد و درنهايت شوراي عالي انقلاب فرهنگي هم آن را تاييد کرد واواخرسال گذشته توسط رئيس جمهورابلاغ شد. اين سند يک کارگروه دايمي دارد که 28 برنامه را پي گيري و هر کدام ازاين برنامه ها، تعدادي از دستگاه هاي فرهنگي واجتماعي را درگيرمي کند و مي توان اميدوار بود که اين سند موجب شتاب جديدي دربرنامه هاي توسعه کتاب خواني در کشور شود.
چکيده گزارش
از بيگانگي ايرانيان با کتاب و مطالعه همان قدر شنيده ام که شما. ولي دوست دارم بدانم آيا مي توان دانشجويان را از اين قاعده مستثنا کرد؟ بي شک محيط يک دانشگاه بهترين جا براي پرسيدن اين سئوال ساده باشد که:" روزانه چه مدت کتاب درسي و غير درسي مي خواني؟" پاسخ بيشتر آنان نا اميد کننده است. ميانگين زمان مطالعه آن ها حدود يک ساعت در روز است. ولي به راستي چرا؟ خود آنانبه اين سئوال هم پاسخ مي دهند: نبود احساس نياز به مطالعه، گراني کتاب، روي آوردن به جزوه هاي درسي، کمبود وقت، کتاب هاي سطحي و غير جذاب و نبود فرهنگ کتاب خواني در بين ايرانيان از جمله عوامل اصلي اين معضل است.
 

فهرست واژگان حقوقی



نظرات شما عزیزان:
نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 133
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


solid rgb(0, 0, 0); text-align: center; color: rgb(255, 255, 255);">ح
خدذ
رزژ
سشص
ضطظ
عغف
قکگ
لمن
وهی
="حقوقدانان جوان ایران">
استخاره آنلاین با قرآن کریم